همان روزی که قنداقه ات را داده بودند دست رسول الله مهرت به دل ما افتاد
که قالوا بلی گفتنمان در عالم ذر همان حب تو بود که ریشه کرد در وجودمان...
که همان سحری که نگاهم به قبه افتاد شدیم دلداده و تو شدی دلدار
مگر میشود تو باشی و کسی عاشق نشود!!!
مگر میشود نامت بیاید و ته دل کسی هرّی نریزد پایین!!!
مگر میشود درخنکای اول صبح بروی خیمه گاه و دل نبازی؟؟؟
مگر میشود شیعه باشی و نام ارباب تسلی دلت نشود!!!
من که باور نمی کنم...
من عشق را از تو یادگرفتم و بی قراری هایش را هم...
شکر خدارا که تورا برایمان افرید....
پ.ن١:
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
پ.ن٢:
هرکسی یک دلبر جانانه دارد،من تو را...
پ.ن٣:
آخر از باب الجوادت کربلایی می شوم...
- ۳۱ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۰۲