عرفان عرفات..
يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۰، ۱۰:۲۲ ق.ظ
ای حسین...!
تو در این دشت چه خواندی که هنوز سنگ های" جبل الرحمه"از گریه تو نالان اند؟
عشق را هم زتو باید آموخت
و مناجات و صمیمیت را و عبودیت را,
خدا را هم باید زکلام تو شناخت...
در دعای عرفه تو چه گفتی, تو چه خواندی که هنوز تب عرفان تو در پهنه این دشت بجاست؟
پهن دشت عرفات وادی معرفت است و به مشعر وصل است وادی شور و "شعور"
دشت از نام تو عرفان دارد و شب از یاد تو عطرآگین است
آسمان رنگ خدایی دارد و توگویی به زمین نزدیک هستی ای حسین ...
ای جلال ایمان,مرد عرفان و صلاح!
به دعای عرفه تو چه خواندی, تو چه گفتی کان روز زیر هر خیمه گرم یا که در سایه هر سنگ بزرگ یا که در دامن کوه حاجیان گریانند با تو در نغمه و در زمزمه ات؟
این دست های خالی و ساده دخیلتان ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید...
- ۹۰/۰۸/۱۵
که من بجرم محبت قتیل و پیرو یارم
زبی قراری من خلق در شگفت و ندانند
که بی قراری روی حسین برده قرارم
به روزم