کربلا رفتن درد دارد...
دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۱۴ ق.ظ
درد دارد کربلا رفتن...
دردی به وسعت قامت خمیده ی زینب...
دردی به پهنای اشکهای صورت سیلی خورده ی سه ساله...
کاش می دانستم کربلا رفتن سخت تر از کربلا نرفتن است...
کاش می دانستم بین الحرمین دیدن دردش بیشتر از بین الحرمین ندیدن است
بغض خوردن و عشق بالا آوردن کار هر شبم شده...
صدای پای محرم می آید....
بوی ماتم به مشامم می رسد...
می ترسم....
نمی دانم این دل ضعیف و کوچکم بعد از کربلا طاقت شنیدن روضه های حسین را دارد؟؟؟؟؟
خدایا صبری عطا کن...
- ۹۱/۰۷/۱۰
به یه عکس از رویای شیرینم دعوتید