کجا رَوَم که دلم پایبندِ مهرِ کسی ست...!؟؟؟
شنبه 92.6.2 صحن آزادی* بهشت ثامن *ساعت 18.14
می دانم که نمی دانی
من برایت چه می نویسم
اصلن شاید روحت هم خبر ندارد
که دلکده ای دارم به اسم "طواف یار "
و "مسافر "ی هستم خسته ،
که دل پاره های نمناکم را
اینجا خط خطی می کنم...
دل پاره هایم را هر غیری می خواند الّا تو...
اصلن می دانی!!!!
با خودم عهد بستم که دگر غم طعنه اغیار نخورم
و ملامت و بدگویی هایشان...
و باز منم که پناه آوردم به امام رئوفم
که ...
که خسته شدم...
از این بهانه گیری های وقت و بی وقت دل لجبازم...
.
.
پ.ن1 :نشان درد اگر خواهی، بیا بنگر نشانی را...
نشانی ام را با همه ی آرزوهای کالم در گورم گم کرده ام...دیگر سراغی از من نگیر مخاطب خاص...
پ.ن 2 : دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست...
عجیب این روزها دلم هوای کرب و بلا کرده...می سوزم این روزها...می ســــــــــــــــــوزم....
آتش بگیر تا که بفهمی چه می کشم....
پ.ن 3 : ناصح به طعن گفت که "رو ترک عشق کن "
محتاج جنگ نیست ، برادر ! نمی کـنـــم...
- ۹۲/۰۶/۰۴