بالله که شهــــر ، بی تو مرا حبـــــس می شود...
این رشته ی محبتی که بین من و تو است ریشه در ازل دارد...
از جنس همان قدیم الاحسان...
که این احسانت سالهای سال است که نمک گیرم کرده
و فکر می کنم
مگر عشق محض چیزی جز تو است...؟؟؟؟
که تو شدی تجلی خدا...
که شدی ثارالله...
که شدی خون خدا...
که جاری شدن خون در بدن واسطه ی حیات است
و تو هم خون خدایی
که ارحم الراحمین هم
برای جاری شدنش در عالم حسین را می خواهد...
و چه تمثیل زیبایی ست ثارالله...
این تصاویر زنده پیاده روی ها به سمت کربلا هم پدر مارا در آورده...
شما را به خدا قسم پخش نکنید...
فهمیدم...
به قدر کافی فهمیدم که روسیاه بودم و نالایق برای دیدار ارباب...
چه کسی می داند
من با دیدن این تصاویر
چند بار در خود شکستم
چندبار در خود فرو ریختم
چند بار نفس هایم به شماره افتاد...
شما را به خدا قسم بس است
پخش نکنید..
پدر دل مارا در آوردید...
باشد حسیــــــن
کرب و بلا مال خوبـــــها
بـــــدها بگو عقده ی دل با چه وا کنند؟؟؟؟؟
کاش سال پیش اربعین دعوتمان نمی کردی
که
امسال
از جاماندنمان
جان به لب بشویم...
این درد درمان نمی شود
پ.ن 1 :
- ۹۳/۰۹/۰۷