طـــواف یـــار

بسم الله...

طـــواف یـــار

بسم الله...

طـــواف یـــار

"بســــم رب الــــحســـین"

این روزها غم تو مرا می‌کشد حسین !

شب های ماتم تو مرا می‌کشد حسین !

تا آن دمی که منتقم تو نیامده ست !

سرخی پرچم تو مرا می‌کشد حسین !

از لحظه‌ی ورودیه تا آخرین وداع !

هر شب ، محرّم تو مرا می‌کشد حسین !

هنگام پر کشیدن یاران یکی یکی !

اشک دمادم تو مرا می‌کشد حسین !

داغ علی اصغر و عباس و اکبرت !

غم‌های اعظم تو مرا می‌کشد حسین !

از قتلگاه تو چه بگویم؟ حکایتِ !

انگشت و خاتم تو مرا می‌کشد حسین !

بر نیزه در مقابل چشمان خواهری !

گیسوی درهم تو مرا می‌کشد حسین !

سالار سر بریده‌ی زینب سرم فدات !

هستی فاطمه! پدر و مادرم فدات !
.................................................

عجیب آرامش می گیرم با این بند از کمیل عزیز :

یا سیدی و مولای اقسم صادقا لئن ترکتنی ناطقا لاضجن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخن الیک صراخ المستصرخین و لابکین علیک بکاء الفاقدین و لانادینک این کنت یا ولی المؤمنین یا غایة امال العارفین یا غیاث المستغیثین یا حبیب قلوب الصادقین....

......................................................


همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم


نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم


نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم


به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم


سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم


تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم


اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم:
که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم

«سید حمیدرضا برقـــعی »
.................................................

هر چنــــد حال و روز زمین و زمان بد است

یک تکه از بهشت در آغوش " مشــــهد " است

حتی اگر به آخـــــر خــط هم رسیده ای

اینجا برای "عــــشــق " شروعی مجدد است

" نفـــــس می کشم
به امید رضای امام رئـــوفم...."
.................................................

گنجینه
خواندنی ترها

حسین من بیا و این دلِ شکسته را بخر...

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۱۴ ب.ظ

 

روز شمار محرم حاشیه وبلاگم  برایم شده به سان تل زینبیه...انگار از بالای ان قتله گاه را می بینم

اصلا هر بار که چشمم به ان می افتد و چند روز مانده به محرم اش را می بینم هزاران اه از نهادم بلند می شود...

هر روز که نزدیکتر می شود ته دلم بیشتر می لرزد...

از محرم امسال می ترسم...از عزای امسال می ترسم...از ظرفیت دلم بعد از سفر کربلا خبر ندارم... خدایا فقط اندکی طاقت به این دل شکسته بده...

هنوز محرم نیامده و دلم لباس مشکی اش را پوشیده...اصلا از همان چهارم مهر ماه که از دیدار ارباب برگشتیم محرم من شروع شده بود.

خاطرات سفر مثل یک فیلم با دور تند از مقابل چشمانم می گذرد البته نه که بگذرد که می بینم و حس می کنم و هر شب قبل خواب چشمانم را می بندم و به کربلا می روم... هرشب...

کربلا رفته ها می دانند هر شب کربلا رفتن یعنی چه...

کربلا رفته ها می دانند بغض های نیمه شب را بی صدا فرو خوردن یعنی چه...

وقتی که  دلم زیادی بهانه ی کریلا را می گیرد و برای خودش مقتل خوانی می کند –مثل حال این لحظه ی من – دلم یک کربلا رفته می خواهد تا با او بگویم از غم دوری و بگویم که این دل هوای خیمه گاه کرده...اصلا همه ی خیمه ها یک طرف خیمه ی ابالفضل یک طرف...که با پایین امدن عمود خیمه قد حسین خمید و حریم اهل حرم شکسته شد...که نمی دانم چرا تصور اینکه ان لحظه ارباب بعد از سقا دست بر کمر خمیده اش می گذارد عمود خیمه اش را پایین می کشد تنم را می لرزاند...خیمه ی سقا ، تکیه گاه اهل حرم به این راحتی نقش زمین شده است و من چه می فهمم  بغض بچه ها را بعد از برچیده شدن عمود خیمه ی عمو..

دلم می خواهد زار زار گریه کنم و به کربلا رفته بگویم  بین الحرمین یا به قول بزرگواری " بین الاخوین" امانم را بریده که روز اخر لحظه ی وداع نمی دانی سمت کدام برادر بروی : اول حسین بروی و بعد ابالفضل ؟یا ابالفضل و بعد حسین ؟ حتی اگر هر دویش را رفتی دلت می خواهد این چرخه مدام تکرار شود و اصلا کاش این دو حرم یکجا بود...

می دانم این بغض ها اخر کار دستم می دهد ارباب...!

این دلتنگی هایم این کلمات را کنار هم جفت می کنند شاید فقط یک کربلا رفته درد این دل بیچاره را بفهمد و ما بقی  به حالم بخندند...

حسین من بیا و این دلِ شکسته را بخر

حسین من مسافر جامانده را با خود ببر

حسین من مسافر جامانده را با خود ببر...

 

                          بارالها اجلم را تو به تاخیر انداز! چند روزیست دلم تنگ محرم شده است...

  • ۹۱/۰۸/۱۲
  • مسافر

نظرات  (۸)

  • کــربــ بلایی محـــــبــــــــ
  • سلام
    از محرم امسال می ترسم
    از عزای امسال می ترسم
    محرم نیامده و دلم لباس مشکی اش را پوشیده
    محرم من شروع شده
    "بهانه ی کریــــــــــ بلا"
    کربــــــــــــــــ بلا رفتهــــــــــــــــــــ
     هوای خیمه گاه . . . . همه ی خیمه ها یک طرف خیمه ی ابالفضل یک طرف !
    ***بین الحرمین***
    هر دویش را رفتی دلت می خواهد این چرخه مدام تکرار شود و اصلا کاش این دو حرم یکجا بود...
    "فقط یک کربــــــــــــ بلا رفته درد این دل بیچاره را بفهمد"
    دلِ شکسته ، مسافر جامانده . . . .
    http://bayanbox.ir/id/7928987167536466224
    http://bayanbox.ir/id/2625668580722831082
    http://bayanbox.ir/id/7254383419369396243
    این سه طرح برای این مطلب شما طراحی کردم !
    امیدوارم تونسته باشم عمق دلتنگیمو گفته باشم !
    کربــــ بلا رفتهــــــــ فقط میداند و بس !
    یازهرا کربـــــــ بلا انشاالله !
    پاسخ:
    سلام کربلایی...
    عاااااااالی بود 
    سپاس
    کربلا انشالله
    گذرم باز در خانه ی ارباب افتاد ...

    با اولین مجلس روضه ی عالم میزبان محرمم
    قدومتان سبز
    التماس دعا
  • مجنون حسینم مدیون اباالفضل
  • کسی رسید و زره از تن حسین کشید

    و قبل از آن

    مقابل چشم مادر موی سرش را کشید

    و قبل از آن

    برای یاری اش دستی قلم شد و

    سرباز کودکی به دستش علم شد

    و قبل از آن

    تیری آمد مشک عباسش درید

    او که در کرببلا خیری ندید

    علم و هم علمدار نقش زمین گشت و از قضا

    مشک امیدش زدستش شد جدا

    فرق سر مثل پدر از کین دو تا

    بعد از آنکه هر دو دستش شد جدا

    قافیه قبل از قضایای اخیر

    اربا اربا بود و امیدش یکی

    چون عبا را پهن کرد سرداردین

    ناله ای سر داد از عمق جبین

    کی جوانان بنی هاشم بیایید از حرم

    اکبرم شد قطعه قطعه همنشین مادرم

    لیک شهزاده غم آقا نبود

    خنده ی دشمن غم آقا نبود

    غم زمانی شد فزون کز روی زین

    واژگون گردید ساقی حسین

    فاطمه آمد به بالین شما

    هم کنار علقمه هم قتلگاه

    زینب اما از همه غمگین تر است

    مونس و چشم و چراغش بی سر است

    مضطر و نالان کنار خیمه ها

    جسم یارش زیر سم استر است

    خیمه ها میسوزد و طفلان همی

    چشم زینب سوی نعش اکبر است...


    شاعر: رضا حاتمی.
    فرا رسیدن ایام شهادت جان سوز حضرت اباعبدالله(ع) تسلیت.
    پاسخ:
    التماس دعا
    بیچاره نوکری که حرم را ندیده است
    بیچاره تتر کسی که نمرده است در حرم....

    التماس دعا
    پاسخ:
    این در خانه ی عشق است که باز است هنوز...
    سلام.انشالله که دیدار نزدیک باشه.فردااگه خدابخوادقراره ایندم رقم بخوره.ر.ز استرس زایی خواهد بودبرای من!! التماس دعا جهت به خیر شدن نتیجه!
    پاسخ:
    دعامون کنید
  • مجنون حسینم مدیون اباالفضل
  • امام سوم دنیا , امام عاشورا / اگر تویی هدف عشق خوش به حال خدا...

    "7 روز"
    پاسخ:
    چند روز دگر مانده که ...
    از کودکی به گردن من شال ماتم است
    نابرده رنج ... گنج ...مرا داده ای حسین ع


    به روزم...
    برای روزی محرم ام دعا کنید

    تمام شد شب عید و نوای غم آید
    که نم نمک غم عالم به روی هم آید
    صدای قافله ی عشق میرسد به گوش
    که 11 شب دگر آقا محرمت آید...
    حی علی الحسین ع
    پاسخ:
    چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم...ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی


    ساخت فلش مديا پلير