انگشت و انگشتر
پنجشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۰، ۰۵:۴۲ ب.ظ
چند روزی میشد که در اطراف کانیمانگا در غرب کشور کار میکردیم؛ شهدای عملیات والفجر چهار را پیدا میکردیم. اواسط سال 71 بود.
از دور متوجه پیکر شهیدی داخل یکی از سنگرها شدیم. سریع رفتیم جلو. همان طور که داخل سنگر نشسته بود، ظاهراً تیر یا ترکش به او اصابت کرده و شهید شده بود. خواستیم که بدنش را جمع کنیم و داخل کیسه بگذاریم، در کمال حیرت دیدیم در انگشت وسط دست راست او انگشتری است؛
از آن جالبتر این که تمام بدن کاملاً اسکلت شده بود ولی انگشتی که انگشتر در آن بود، کاملاً سالم و گوشتی مانده بود.
همهی بچهها دورش جمع شدند. خاکهای روی عقیق انگشتر را پاک کردیم. اشک همهمان درآمد، روی آن نوشته شده بود: « حسین جانم »
منبع: کتاب تفحص
همهی بچهها دورش جمع شدند. خاکهای روی عقیق انگشتر را پاک کردیم. اشک همهمان درآمد، روی آن نوشته شده بود: « حسین جانم »
منبع: کتاب تفحص
- ۹۰/۰۶/۱۷
وبلاگ قاتل الکفره با موضوع تورات و بشارت موعود به روز شد
مثل همیشه منتظر حضور گرمتون هستم